تشکیل شده از سه عضو، سه تایی، سه جام شراب که صبح بنوشند، ستا و ثلاثۀ غساله، برای مثال غلام همت آنم که چون نزاری مست / پس از دوگانۀ ایزد سه گانه ای گیرد (نزاری - مجمع الفرس - ۱۶۲۶)
تشکیل شده از سه عضو، سه تایی، سه جام شراب که صبح بنوشند، ستا و ثلاثۀ غساله، برای مِثال غلام همت آنم که چون نزاری مست / پس از دوگانۀ ایزد سه گانه ای گیرد (نزاری - مجمع الفرس - ۱۶۲۶)
یکی از آلات موسیقی شبیه تار که کاسۀ آن کوچک تر از کاسۀ تار است و با ناخن سبابۀ نواخته می شود. این ساز در قدیم دارای سه سیم بوده، اما امروزه چهار سیم دارد، سه رود
یکی از آلات موسیقی شبیه تار که کاسۀ آن کوچک تر از کاسۀ تار است و با ناخن سبابۀ نواخته می شود. این ساز در قدیم دارای سه سیم بوده، اما امروزه چهار سیم دارد، سه رود
ماه پاره، کنایه از زن زیبا. زیباروی: از این مه پاره ای عابدفریبی ملایک سیرتی طاوس زیبی. سعدی. مه پاره به بام اگر برآید که فرق کند که ماه یا اوست. سعدی (ترجیعات). آن پریزاده که مه پاره و دلبند من است کس ندانم که به جان در طلبش پویان نیست. سعدی (طیبات)
ماه پاره، کنایه از زن زیبا. زیباروی: از این مه پاره ای عابدفریبی ملایک سیرتی طاوس زیبی. سعدی. مه پاره به بام اگر برآید که فرق کند که ماه یا اوست. سعدی (ترجیعات). آن پریزاده که مه پاره و دلبند من است کس ندانم که به جان در طلبش پویان نیست. سعدی (طیبات)
کنایه از سه جام و پیالۀ شراب خوری. (برهان). سه پیالۀ شراب که ثلاثۀ غساله گویند. (فرهنگ رشیدی) ، نغمۀ سوم و شعبه حجاز. (غیاث اللغات) ، سه تن. سه تا: و پس ایشان سه پادشاه از حبشه کردند و بعد از این سه گانه هفت تن از پارسایان پادشاهی کردند. (مجمل التواریخ و القصص)
کنایه از سه جام و پیالۀ شراب خوری. (برهان). سه پیالۀ شراب که ثلاثۀ غساله گویند. (فرهنگ رشیدی) ، نغمۀ سوم و شعبه حجاز. (غیاث اللغات) ، سه تن. سه تا: و پس ایشان سه پادشاه از حبشه کردند و بعد از این سه گانه هفت تن از پارسایان پادشاهی کردند. (مجمل التواریخ و القصص)
افزاری که دارای سه پایه است و درطباخی استعمال میکنند. (ناظم الاطباء) ، چیزی از چوب و جز آن که دارای سه پایه باشد که چیزی بر آن نهند. (یادداشت بخط مؤلف) ، آلت سیاست که گناهکاران را بدان بسته تازیانه میزدند: مثال داد تا بر آن راه که آن مخاذیل آمده بودند سه پایه ها بزدند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 40). تانزد شاه شب سه پایۀ خویش بود ترسان دلش ز سایۀ خویش. نظامی
افزاری که دارای سه پایه است و درطباخی استعمال میکنند. (ناظم الاطباء) ، چیزی از چوب و جز آن که دارای سه پایه باشد که چیزی بر آن نهند. (یادداشت بخط مؤلف) ، آلت سیاست که گناهکاران را بدان بسته تازیانه میزدند: مثال داد تا بر آن راه که آن مخاذیل آمده بودند سه پایه ها بزدند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 40). تانزد شاه شب سه پایۀ خویش بود ترسان دلش ز سایۀ خویش. نظامی
پاره ای و جزوی از سی اجزای قرآن مجید. (آنندراج). اجزای قران کریم که در مجلد متساوی جلد شده و در مجالس ترحیم نهند و هر یک از حضار هر یک جزوی از آن را خوانند. (یادداشت بخط مؤلف) : می نگردی مگر به بیغاره گرد صندوقهای سی پاره. سنائی. از برای قدسیان سی پارۀ افلاک را این ده آیتهای زر یارب چه موزون کرده اند. مجیرالدین بیلقانی. و بر هر جزوی سی پاره صد دینار مغربی خرج می شد. (راحه الصدور راوندی). - سی پاره را قرآن کردن، کنایه از سی پاره را جمع کردن و فراهم آوردن. (آنندراج) : جمع اگر از بستن لب شد دل من دور نیست خامشی سی پاره را بسیار قرآن کرده است. صائب (از آنندراج)
پاره ای و جزوی از سی اجزای قرآن مجید. (آنندراج). اجزای قران کریم که در مجلد متساوی جلد شده و در مجالس ترحیم نهند و هر یک از حضار هر یک جزوی از آن را خوانند. (یادداشت بخط مؤلف) : می نگردی مگر به بیغاره گرد صندوقهای سی پاره. سنائی. از برای قدسیان سی پارۀ افلاک را این ده آیتهای زر یارب چه موزون کرده اند. مجیرالدین بیلقانی. و بر هر جزوی سی پاره صد دینار مغربی خرج می شد. (راحه الصدور راوندی). - سی پاره را قرآن کردن، کنایه از سی پاره را جمع کردن و فراهم آوردن. (آنندراج) : جمع اگر از بستن لب شد دل من دور نیست خامشی سی پاره را بسیار قرآن کرده است. صائب (از آنندراج)
(چه استفهام کار ا ه) اهل چه کار عامل کدام عمل شاغل کدام شغل ک: (پدر و مادر دختر چکاره اند ک)، نابکار، باطل بیفایده، کسی که بدون سبب در امری مداخله کند: (فلان کس چکاره است ک)
(چه استفهام کار ا ه) اهل چه کار عامل کدام عمل شاغل کدام شغل ک: (پدر و مادر دختر چکاره اند ک)، نابکار، باطل بیفایده، کسی که بدون سبب در امری مداخله کند: (فلان کس چکاره است ک)
آن چه دارای سه عدد پایه باشد میز سه پایه، آلتی فلزی مرکب از سه پایه متصل به دایره ای فوقانی که دیگ را بر آن گذارند و در زیر آن هیزم یا زغال افروزند دیگدان، آلتی فلزی دارای سه عدد پایه که دوربین عکاسی را بر روی آن نصب کنند، آلتی دارای دو پایه چوبی ثابت و یک پایه چوبی متحرک که تابلو نقاشی را روی آن گذاشته کار کنند. یا سه پایه تا شو. سه پایه ای است که برای مسافرت و استفاده از مناظر طبیعی و آسانی حمل و نقل از سه پایه تا شونده تشکیل شده
آن چه دارای سه عدد پایه باشد میز سه پایه، آلتی فلزی مرکب از سه پایه متصل به دایره ای فوقانی که دیگ را بر آن گذارند و در زیر آن هیزم یا زغال افروزند دیگدان، آلتی فلزی دارای سه عدد پایه که دوربین عکاسی را بر روی آن نصب کنند، آلتی دارای دو پایه چوبی ثابت و یک پایه چوبی متحرک که تابلو نقاشی را روی آن گذاشته کار کنند. یا سه پایه تا شو. سه پایه ای است که برای مسافرت و استفاده از مناظر طبیعی و آسانی حمل و نقل از سه پایه تا شونده تشکیل شده
آن چه که دارای سه عدد پایه باشد، میز سه پایه، آلتی فلزی مرکب از سه عدد پایه متصل به دایره ای فوقانی که دیگ را بر آن گذارند و در زیر آن هیزم یا زغال افروزند، دیگدان، آلتی فلزی دارای سه عدد پایه که دوربین عکاسی را بر
آن چه که دارای سه عدد پایه باشد، میز سه پایه، آلتی فلزی مرکب از سه عدد پایه متصل به دایره ای فوقانی که دیگ را بر آن گذارند و در زیر آن هیزم یا زغال افروزند، دیگدان، آلتی فلزی دارای سه عدد پایه که دوربین عکاسی را بر